نازلی

تخته های همه کلاسها را می‌آورم، مخم را تخته می‌کنم و هنوز چند تخته کم دارم

نازلی

تخته های همه کلاسها را می‌آورم، مخم را تخته می‌کنم و هنوز چند تخته کم دارم

نازلی

نام وبلاگ برگرفته از شعر احمد شاملو با همین نام می باشد.
نازلی بهار خنده زد و ارغوان شکفت...

برای ظالمی که شکوه مردم را بر نمی‌تابد

يكشنبه, ۱ شهریور ۱۳۸۸، ۰۹:۲۱ ق.ظ

عاشقان

 سرشکسته گذشتند،
شرمسار ترانه‌های بی‌هنگام خویش.


و کوچه‌ها

 بی زمزمه ماند و صدای پا.


سربازان

 شکسته گذشتند ،
خسته

 بر اسبان تشریح،

 و لته های بی رنگ غروری

 نگون سار

 بر نیزه‌هایشان.


تو را چه سود

 فخر به فلک بر

فروختن؟
هنگامی که

 هر غبار راه لعنت شده نفرین‌ات می کند ؟
 تو را چه سود از باغ و درخت

 که بایاس‌ها

 بهداسسخن گفته‌ای؟


آن جا که قدم بر نهاده باشی

گیاه

از رستن تن می زند
چرا که تو

تقوای خاک و آب را

هرگز

باور نداشتی.


فغان که سرگذشت ما

سرود بی اعتقاد سربازان تو بود
که از فتح قلعه ی روسپیان

باز می‌آمدند.


باش تا نفرین دوزخ از تو چه سازد،
که مادران سیاه پوش

- داغداران زیباترین فرزندان آفتاب و باد -
هنوز از سجاده ها سر بر نگرفته اند !

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۸/۰۶/۰۱
مهبد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی