زادروز فروغ فرخزاد
پاسخ
بر روی ما نگاه خدا خنده میزند
هرچند ره به ساحل لطفش نبردهایم
زیرا چو زاهدان سیهکار خرقه پوش
پنهان ز دیدگان خدا مِی نخوردهایم
پیشانی ار ز داغ گناهی سیه شود
بهتر ز داغ مهر نماز از سر ریا
نام خدا نبردن از آن به که زیر لب
بهر فریب خلق بگویی خدا خدا
ما را چه غم که شیخ شبی درمیان جمع
بر رویمان ببست به شادی در بهشت
او میگشاید او که به لطف و صفای خویش
گویی که خاک طینت ما را ز غم سرشت
طوفان طعنه خنده ما را ز لب نشست
کوهیم و در میانه دریا نشستهایم
چون سینه جای گوهر یکتای راستیست
زین رو به موج حادثه تنها نشستهایم
آن آتشی که در دل ما شعله میکشد
گر درمیان دامن شیخ اوفتاده بود
دیگر به ما که سوختهایم از شرار عشق
نام گناهکاره رسوا نداده بود
بگذار تا به طعنه بگویند مردمان
در گوش هم حکایت عشق مدام ما
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما
مرثیه
(در خاموشی فروغ فرخزاد)
به جستجوی تو
بر درگاه کوه میگریم،
در آستانه دریا و علف.
به جستجوی تو
در معبر بادها میگریم
در چار راه فصول،
در چارچوب شکسته پنجرهئی
که آسمان آب آلوده را
قابی کهنه میگیرد
.......................................................................
به انتظار تصویر تو
این دفتر خالی
تا چند
تا چند
ورق خواهد خورد؟
جریان باد را پذیرفتن
و عشق را
که خواهر مرگ است-
و جاودانگی
رازش را
با تو درمیان نهاد.
پس به هیأت گنجی در آمدی:
بایسته و آز انگیز
گنجی از آن دست
که تملک خاک و دیاران را
از اینسان
دلپذیر کرده است!
نامت سپیدهدمیاست که بر پیشانیی
آسمان میگذرد
-متبرک باد نام تو-
و ما همچنان دوره میکنیم
شب را و روز را
هنوز را...
احمد شاملو
29/11/1345